English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6266 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spot test U ازمایش فوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
sudden U فوری
immediate <adj.> U فوری
posthaste U فوری
instanter U فوری
spots U فوری
urgent U فوری
spontaneous U فوری
snap shot U فوری
prompted U فوری
prompts U فوری
urgently U فوری
prompt U فوری
instantaneous <adj.> U فوری
acute <adj.> U فوری
unintermediate <adj.> U فوری
intuitive <adj.> U فوری
spot U فوری
cash prompt U نقد فوری
cash spot U نقد فوری
prompt payment U پرداخت فوری
snap shooter U عکاس فوری
inst U مخفف فوری
snapshot U عکس فوری
immediate U خیلی فوری
prompt deployment U گسترش فوری
prompt delivery U تحویل فوری
pistolgraph U عکس فوری
snap shot U عکس فوری
urgent priority U تقدم فوری
instantaneous photograph U عکس فوری
immediate mission U تک فوری هوایی
immediate action U عملیات فوری
immediate message U پیام فوری
emergency care U مراقبتهای فوری
emergency priority U تقدم فوری
immediate memory U حافظه فوری
instantaneous reaction U واکنش فوری
speedy trial U دادرسی فوری
scram U فوری رفتن
scrams U فوری رفتن
hasty U عجولانه فوری
real time U بازده فوری
snapshots U عکس فوری
ready service U اماده به استفاده فوری
red alert U آژیر خطر فوری
snap report U گزارش فوری یا انی
upsurge U قیام فوری وناگهانی
the letter is urgent U نامه فوری است
snapshoot U تیر فوری انداختن
snapshoot U عکس فوری گرفتن
snap U گرفتن عکس فوری
snapped U گرفتن عکس فوری
snaps U گرفتن عکس فوری
red alerts U آژیر خطر فوری
snap shot U عکس فوری گرفتن
snapping U گرفتن عکس فوری
quick set U گرفتن فوری بتن
payable immediately U قابل پرداخت فوری
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
immediate addressing U ادرس دهی فوری
pistolgraph U دستگاه عکس فوری
immediate action U عکس العمل فوری
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
spot price U قیمت برای فروش فوری
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
tea bag U پاکت محتوی چای فوری
tea bags U پاکت محتوی چای فوری
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
to stop cold something U چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
dot U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dotting U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
vetting U ازمایش
experimentation U ازمایش
checking U ازمایش
examen U ازمایش
g U ازمایش
screening U ازمایش
experiment U ازمایش
testing U ازمایش
shies U ازمایش
assays U ازمایش
assay U ازمایش
experimenting U ازمایش
experimented U ازمایش
experiments U ازمایش
trials U ازمایش
trial U ازمایش
shying U ازمایش
tested U ازمایش
shyest U ازمایش
shyer U ازمایش
shied U ازمایش
tests U ازمایش
shy U ازمایش
program testing U ازمایش برنامه
hardness test U ازمایش سختی
hammer test U ازمایش سقوطی
gage U ازمایش کردن
random test U ازمایش نامنظم
hanging test U ازمایش کشش
triaxial test U ازمایش سه بعدی
psychometry U ازمایش هوش
tension test U ازمایش کشش
probationership U ازمایش کاری
probational U ازمایش امتحان
impact test U ازمایش ضربه
line tester U ازمایش کننده خط
load test U ازمایش بار
lucas test U ازمایش لوکاس
material testing U ازمایش مصالح
izod test U ازمایش ایزود
intelligence test U ازمایش هوش
flattening test U ازمایش توزیعی
image test U ازمایش تصویر
insulation voltage U فشار ازمایش
preliminary test U ازمایش مقدماتی
inspection test U ازمایش کار
testing load U بار ازمایش
test model U نمونه ی ازمایش
testing time U زمان ازمایش
test hole U چاه ازمایش
test equipment U وسایل ازمایش
to bring to the proof U ازمایش کردن
torsion test U ازمایش پیچش
test element U وسیله ازمایش
test course U مسافت ازمایش
test clip U گیره ازمایش
test bed U صفحه ازمایش
test bed U میز ازمایش
test piece U نمونه ازمایش
test plan U طرح ازمایش
tester U دستگاه ازمایش
tester U ازمایش کننده
test specimen U نمونه ی ازمایش
test specimen U نمونه ازمایش
test set U دستگاه ازمایش
testing of materials U ازمایش مصالح
testing of materials U ازمایش مواد
testing stand U سکوی ازمایش
testing stand U میز ازمایش
test series U سری ازمایش
test room U اطاق ازمایش
test bay U میدان ازمایش
test bay U حوزه ازمایش
triaxial shear test U ازمایش سه محوری
turing's test U ازمایش تورینگ
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
weathring test U ازمایش فرسایش
shop test U ازمایش کارگاهی
shear test U ازمایش برشی
self test U ازمایش خودکار
sedimentation test U ازمایش تهنشینی
saturation testing U ازمایش اشباعی
regression testing U ازمایش رگرسیون
rattler test U ازمایش تردی
rattler test U ازمایش تورق
trial and error U ازمایش ولغزش
test bar U میله ازمایش
triable U ازمایش کردنی
test announcement U نتیجه ازمایش
tensile test U ازمایش کشش
tensile test U ازمایش کششی
teasthole U گمانه ازمایش
tally plate U برچسب ازمایش
trial and erroe U ازمایش و خطا
system testing U ازمایش سیستم
stripping test U ازمایش زدودگی
stripping test U ازمایش زدودن
trial and error U ازمایش و خطا
random test U ازمایش پیشامدی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com